تبادل نظر تبادل نظر
  • تبادل نظر
  • کست باکس تبادل نظر
  • درباره ما
  • تماس با ما
آبان ۲۷, ۱۴۰۴
تبادل نظر
آبان ۲۷, ۱۴۰۴
تبادل نظر تبادل نظر
  • تبادل نظر
  • کست باکس تبادل نظر
  • درباره ما
  • تماس با ما
پادکست تبادل نظر — عکس کاور

پادکست «تبادل نظر» را در کست‌باکس دنبال کنید

گفت‌وگوها، نقد کتاب و خلاصه‌های صوتی برای روزهای فکرآور — هر هفته اپیزود جدید.

برای شنیدن اپیزودها و دنبال کردن روی دکمه زیر کلیک کنید.
دنبال کردن در کست‌باکس
تبادل نظر
صفحه اصلی/مولانا/غزل شمارهٔ ۱۸۴۵ – عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان

غزل شمارهٔ ۱۸۴۵ – عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان

چاپ
47 بازدید
0 نظر
مولانا molana

عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان

میان راه پیش آمد نوازش کرد چون شاهان

گرفته جام چون مستان در او صد عشوه و دستان

به پیشم داشت جام می که گر میخواره‌ای بستان

منور چون رخ موسی مبارک چون که سینا

مشعشع چون ید بیضا مشرح چون دل عمران

هلا این لوح لایح را بیا بستان از این موسی

مکش سر همچو فرعونان مکن استیزه چون هامان

بدو گفتم که ای موسی به دستت چیست آن گفت این

یکی ساعت عصا باشد یکی ساعت بود ثعبان

ز هر ذره جدا صد نقش گوناگون بدید آید

که هر چه بوهریره را بباید هست در انبان

به دست من بود حکمش به هر صورت بگردانم

کنم زهراب را دارو کنم دشوار را آسان

زنم گاهیش بر دریا برآرم گرد از دریا

زنم گاهیش بر سنگی بجوشد چشمه حیوان

گه آب نیل صافی را به دشمن خون نمودم من

نمودم سنگ خاکی را به عامه گوهر و مرجان

به چشم حاسدان گرگم بر یعقوب خود یوسف

بر جهال بوجهلم محمد پیش یزدان دان

گلاب خوش نفس باشد جعل را مرگ و جان کندن

جلاب شکری باشد به صفرایی زیان جان

به ظاهر طالبان همراه و در تحقیق پشتاپشت

یکی منزل در اسفل کرد و دیگر برتر از کیوان

مثال کودک و پیری که همراهند در ظاهر

ولیک این روزافزون است و آن هر لحظه در نقصان

چه جام زهر و قند است این چه سحر و چشم بند است این

که سرگردان همی‌دارد تو را این دور و این دوران

جهان ثابت است و تو ورا گردان همی‌بینی

چو برگردد کسی را سر ببیند خانه را گردان

مقام خوف آن را دان که هستی تو در او ایمن

مقام امن آن را دان که هستی تو در او لرزان

چو عکسی و دروغینی همه برعکس می بینی

چو کردی مشورت با زن خلاف زن کن ای نادان

زن آن باشد که رنگ و بو بود او را ره و قبله

حقیقت نفس اماره‌ست زن در بنیت انسان

نصیحت‌های اهل دل دوی نحل را ماند

پر از حلوا کند از لب ز فرش خانه تا ساران

زهی مفهوم نامفهوم زهی بیگانه همدل

زهی ترشی به از شیرین زهی کفری به از ایمان

خمش کن که زبان دربان شده‌ست از حرف پیمودن

چو دل بی‌حرف می گوید بود در صدر چون سلطان

بتاب ای شمس تبریزی به سوی برج‌های دل

که شمس مقعد صدقی نه چون این شمس سرگردان

مولانا molana

برچسب ها:

دیوان شمس

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز شما: میانگین: ۰/5

هیچ نظر! یکی از اولین.

بهره وری آرام

بهره وری آرام
تبادل نظر | خلاصه کتاب
بهره وری آرام
Loading
00:00 / 20:55

Subscribe: CastBox

مکالمه بعدی

مکالمه بعدی جفرسون فیشر
تبادل نظر | خلاصه کتاب
مکالمه بعدی
Loading
00:00 / 10:07

Subscribe: CastBox

کار عمیق

کار عمیق
تبادل نظر | خلاصه کتاب
کار عمیق
Loading
00:00 / 15:03

Subscribe: CastBox

1 2 3 … 6 next »
تبادل نظر TabadolNazar.ir
غزل شمارهٔ ۲۰۴۱ – پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن
جاباما؛ نقد، بررسی و تجربه کاربران
غزل شمارهٔ ۲۰۱۲ – ای دلارام من و ای دل شکن
بازی Guess The Car’s Logo Brand
آخرین نوشته ها
در جواب یلدات مبارک چی بگم ؟
در جواب یلدات مبارک چی بگم ؟
چطور مثل یک حرفه‌ای اولویت‌بندی کنیم؟ | روش کاربردی Noemi Kis برای مدیریت کارها
چطور مثل یک حرفه‌ای اولویت‌بندی کنیم؟ | روش کاربردی Noemi Kis برای مدیریت کارها
معنی بی بی لازم
معنی بی بی لازم | یعنی چه؟
لینگانو
لینگانو؛ نقد، بررسی و تجربه کاربران
چگونه با هرکسی صحبت کنیم
خلاصه کتاب چگونه با هرکسی صحبت کنیم نوشته لیل لوندز

شنیدن همه‌ی اپیزودهای پادکست تبادل نظر رایگان است. اما برای انتشار پادکست در جاهای دیگر باید ایمیل بزنید و اجازه بگیرید.

TabadolNazar.ir