غزل شمارهٔ ۵۱۸ – نفسی بهوی الحبیب فارت
لما رات الکوس دارت
مدت یدها الی رحیق
و النفس بنوره استنارت
لما شربته نفس و ترا
خفت و تصاعدت و طارت
لاقت قمرا اذا تجلی
الشمس من الحیا توارت
جادت بالروح حین لاقت
لا التفتت و لا استشارت

گفتوگوها، نقد کتاب و خلاصههای صوتی برای روزهای فکرآور — هر هفته اپیزود جدید.
برای شنیدن اپیزودها و دنبال کردن روی دکمه زیر کلیک کنید.
