معنی و تفسیر غزل 361 حافظ: آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم
غزل 361 حافظ با مصرع «آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که محبوب به شاعر ستم کرده و با غرور او را نادیده گرفته است، با...
معنی و تفسیر غزل 362 حافظ: دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
غزل 362 حافظ با مصرع «دیدار شد میسر و بوس و کنار هم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که برخی شارحان به دلیل طولانی بودن آن را قصیده میدانند و برخی...
معنی و تفسیر غزل 363 حافظ: دردم از یار است و درمان نیز هم
غزل 363 حافظ با مصرع «دردم از یار است و درمان نیز هم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید درد و درمان هر دو در دست یار بوده و دل و جانم...
معنی و تفسیر غزل 364 حافظ: ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
غزل 364 حافظ با مصرع «ما بی غمان مست دل از دست دادهایم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خود و یارانش را اینگونه معرفی میکند: غم دنیا را...
معنی و تفسیر غزل 336 حافظ: مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
غزل 336 حافظ با مصرع «مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که شاعر خود را طایر قدس دانسته و با شیخ عطار همعقیده میداند....
معنی و تفسیر غزل 337 حافظ: چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
غزل 337 حافظ با مصرع «چرا نه در پی عزم دیار خود باشم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ که از سفر کردن دل خوشی نداشته است؛ میگوید چرا نباید...