معنی و تفسیر غزل 237 حافظ: نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید
غزل 237 حافظ با مصرع «نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از ناکامی خویش در وصال محبوب گلایه میکند که در حال...
معنی و تفسیر غزل 236 حافظ: اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
غزل 236 حافظ با مصرع «اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ محبوب را به پرندهای از عالم بالا تشبیه کرده که بازگشتش...
معنی و تفسیر غزل 235 حافظ: زهی خجسته زمانی که یار بازآید
غزل 235 حافظ با مصرع «زهی خجسته زمانی که یار بازآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ زمان بازگشت یار را زمانی خوش و مبارک میداند که در آن...
معنی و تفسیر غزل 234 حافظ: چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
غزل 234 حافظ با مصرع «چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ جام را به زمین تشبیه کرده و شراب را به خورشید؛ که با...
معنی و تفسیر غزل 233 حافظ: دست از طلب ندارم تا کام من برآید
غزل 233 حافظ با مصرع «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که شاعر میگوید تا زمانی که به کامیابی نرسیدم، از طلب کردن...
معنی و تفسیر غزل 232 حافظ: بر سر آنم که گر ز دست برآید
غزل 232 حافظ با مصرع «بر سر آنم که گر ز دست برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در فکر راهکاری است تا اگر از دستش برمیآید، به غم و غصه...