غزل شمارهٔ ۴۶۹ – ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست ای غم اگر زر شوی ور...
غزل شمارهٔ ۴۷۰ – ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست
ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست در شکرینه یقین سرکهٔ انکار نیست گر چه تو خونخوارهای، رهزن و عیارهای قبلهٔ ما غیر آن دلبرِ عیار نیست کانِ شکرهاست او،...
غزل شمارهٔ ۴۷۱ – پیش چنین ماهرو گیج شدن واجبست
پیش چنین ماهرو گیج شدن واجبست عشرت پروانه را شمع و لگن واجبست هست ز چنگ غمش گوش مرا کشمکش هر دمم از چنگ او تن تننن واجبست دلو دو چشم مرا گرچه که کم نیست آب...
غزل شمارهٔ ۴۷۲ – کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست
کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست آنک به رقص آورد پرده دل بردرد این همه بویش کند دیدن او خود جداست جنبش خلقان ز عشق جنبش عشق...
غزل شمارهٔ ۴۵۱ – پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست نظاره تو بر همه جانها مبارکست یک لحظه سایه از سر ما دورتر مکن دانستهای که سایه عنقا مبارکست ای نوبهار حسن بیا کان هوای خوش...
غزل شمارهٔ ۴۵۲ – ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست
ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست بدمستی ز نرگس خمارم آرزوست هندوی طرهات چه رسن باز لولییست لولی گری طره طرارم آرزوست اندر دلم ز غمزه غماز فتنههاست فتنه نشان...