غزل شمارهٔ ۲۰۰ – نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا ما زاده قضا و قضا مادر همهست چون کودکان دوان شدهایم از پی قضا ما شیر از او خوریم و همه در پیش...
غزل شمارهٔ ۱۹۹ – ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا
ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا شاد آمدیت از سفر خانه خدا روز از سفر به فاقه و شبها قرار نی در عشق حج کعبه و دیدار مصطفا مالیده رو و سینه در آن قبله گاه...
غزل شمارهٔ ۱۹۸ – ای صوفیان عشق بدرید خرقهها
ای صوفیان عشق بدرید خرقهها صد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا کز یار دور ماند و گرفتار خار شد زین هر دو درد رست گل از امر ایتیا از غیب رو نمود صلایی زد و برفت کاین...
غزل شمارهٔ ۱۹۷ – ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا بشنو ز آسمانها حی علی الصلا درهای گلستان ز پی تو گشادهایم در خارزار چند دوی ای برهنه پا جان را من آفریدم و دردیش دادهام آن کس...
غزل شمارهٔ ۱۹۶ در جنبش اندرآور زلفِ عبرفشان را
در جنبش اندرآور زلفِ عبرفشان را در رقص اندرآور جانهای صوفیان را خورشید و ماه و اختر رقصان به گِردِ چنبر ما در میانِ رقصیم رقصان کن آن میان را لطف تو مطربانه...
غزل شمارهٔ ۱۹۵ شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را
شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را چون با زنی برانی سستی دهد میان را زیرا جماعِ مرده تن را کند فسرده بنگر به اهل دنیا دریاب این نشان را میران و خواجگانشان...