غزل شمارهٔ ۲۷۳۴ – ای بیتو حرام زندگانی
ای بیتو حرام زندگانی خود بیتو کدام زندگانی بی روی خوش تو زنده بودن مرگ است به نام زندگانی پازهر توی و زهر دنیا دانه تو و دام زندگانی گوهر تو و این جهان چو...
غزل شمارهٔ ۲۷۳۵ – برجه که بهار زد صلایی
برجه که بهار زد صلایی در باغ خرام چون صبایی از شاخ درخت گیر رقصی وز لاله و که شنو صدایی ریحان گوید به سبزه رازی بلبل طلبد ز گل نوایی از باد زند گیاه موجی در...
غزل شمارهٔ ۲۷۳۹ – ای یار یگانه چند خسبی
ای یار یگانه چند خسبی وی شاه زمانه چند خسبی بر روزن توست بنده از کی ای رونق خانه چند خسبی ای کرده به زه کمان ابرو برزن به نشانه چند خسبی افسانه ما شنو که در...
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰ – بازم صنما چه میفریبی
بازم صنما چه میفریبی بازم به دغا چه میفریبی هر لحظه بخوانیم که ای دوست ای دوست مرا چه میفریبی عمری تو و عمر را وفا نیست بازم به وفا چه میفریبی دل سیر...
غزل شمارهٔ ۲۷۴۱ – ای آنک تو خواب ما ببستی
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی ای زنده کننده هر دلی را آخر به جفا دلم شکستی ای دل چو به دام او فتادی از بند هزار دام رستی رستی ز خمار هر دو...
غزل شمارهٔ ۲۷۴۲ – ای آنک تو خواب ما ببستی
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی اندر دلم آمدی چو ماهی چون دل به تو بنگرید جستی چون گلشن نیستی نمودی چون صبر کنیم ما به هستی چون باشد در خمار...