غزل شمارهٔ ۷ بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا باشد که بگشایی دری، گویی که برخیز اندرآ غرقست جانم بر درت، در بوی مشک و عنبرت ای صد هزاران مرحمت، بر روی خوبت دایما...
غزل شمارهٔ ۶ بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما زیرا نمیدانی شدن همرنگ ما همرنگ ما از حملههای جند او وز زخمهای تند او سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما اول شرابی...
غزل شمارهٔ ۵ آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمن از شمع گویم یا لگن یا رقص گل...
غزل شمارهٔ ۴ اِی یوسفِ خوشنام ما، خوش میروی بر بامِ ما
اِی یوسفِ خوشنام ما، خوش میروی بر بامِ ما ای دَرشکسته جامِ ما، ای بردَریده دامِ ما، ای نورِ ما، ای سورِ ما، ای دولتِ منصورِ ما، جوشی بِنِه در شورِ ما؛ تا مِی...
غزل شمارهٔ ۳ ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟ زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم زین سوی تو...
غزل شمارهٔ ۲ ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها
ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها، در حلقهٔ سودایِ تو روحانیانْ را حالها، در «لا اُحِبُّ الْآفِلین»، پاکی ز صورتها، یَقین؛ در دیدههای غیببین، هر...