غزل شمارهٔ ۲۶۵۴ – ببین این فتح ز استفتاح تا کی
ببین این فتح ز استفتاح تا کی ز ساقی مست شو زین راح تا کی در این اقداح صورت راح جانی است نظاره صورت اقداح تا کی چو مرغابی ز خود برساز کشتی صداع کشتی و ملاح تا...
غزل شمارهٔ ۲۶۵۵ – تو نقشی نقش بندان را چه دانی
تو نقشی نقش بندان را چه دانی تو شکلی پیکری جان را چه دانی تو خود مینشنوی بانگ دهل را رموز سر پنهان را چه دانی هنوز از کات کفرت خود خبر نیست حقایقهای ایمان را...
غزل شمارهٔ ۲۶۵۶ – نه آتشهای ما را ترجمانی
نه آتشهای ما را ترجمانی نه اسرار دل ما را زبانی برهنه شد ز صد پرده دل و عشق نشسته دو به دو جانی و جانی میان هر دو گر جبریل آید نباشد ز آتشش یک دم امانی به هر...
غزل شمارهٔ ۲۶۵۷ – دلا تا نازکی و نازنینی
دلا تا نازکی و نازنینی برو که نازنینان را نبینی در این رنگی دلا تا تو بلنگی نیابی در چنان تا تو چنینی در آیینه نبینی روی خوبان که تا با خوی زشتت همنشینی تو...
غزل شمارهٔ ۲۶۵۸ – اگر درد مرا درمان فرستی
اگر درد مرا درمان فرستی وگر کشت مرا باران فرستی وگر آن میر خوبان را به حیلت ز خانه جانب میدان فرستی وگر ساقی جان عاشقان را میان حلقه مستان فرستی همه ذرات عالم...
غزل شمارهٔ ۳۱۶۸ – یا مَلِکَ الْمَغْرِبِ وَالْمَشْرِقِی
یا مَلِکَ الْمَغْرِبِ وَالْمَشْرِقِی مِثْلُکَ فِی الْعالَمِ لَمْ یُخْلَقِی باده ده ای ساقی هر متقی بادهٔ شاهنشهی راوقی جان سخن بخش که از تف او گردد هر گنگ خرف...