غزل شمارهٔ ۳۱۶۴ – مست و خوشی باده کجا خوردهای؟
مست و خوشی باده کجا خوردهای؟ این مه نو چیست که آوردهای؟ ساغر شاهانه گرفتی به کف گلشکر نادره پروردهای پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟ کآفت عقل و ادب و پردهای...
غزل شمارهٔ ۳۱۶۵ – جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
جان و جهان! دوش کجا بودهای؟ نی غلطم، در دل ما بودهای دوش ز هجر تو جفا دیدهام ای که تو سلطان وفا بودهای آه که من دوش چه سان بودهام! آه که تو دوش کرا...
غزل شمارهٔ ۳۱۶۶ – ای دل سرمست، کجا میپری؟
ای دل سرمست، کجا میپری؟ بزم تو کو؟ باده کجا میخوری؟ مایهٔ هر نقش و ترا نقش نی دایهٔ هر جان و تو از جان بری صد مثل و نام و لقب گفتمت برتری از نام ولقب، برتری...
غزل شمارهٔ ۳۱۶۷ – از مه من مست دو صد مشتری
از مه من مست دو صد مشتری غمزه او سحر دو صد سامری هر نفسی شعله زند دین از او سوز نهد در جگر کافری آتش دل بر شده تا آسمان وز تف او گشته افق احمری دوش جمال تو...
غزل شمارهٔ ۳۱۶۹ – گر نه شکار غم دلدارمی
گر نه شکار غم دلدارمی گردن شیر فلک افشارمی دست مرا بست، وگر نی کنون من سر تو بهتر ازین خارمی گر نبدی رشک رخ چون گلش بلبل هر گلشن و گلزارمی گر گل او در نگشادی،...
غزل شمارهٔ ۳۱۷۰ – ای که تو از عالم ما میروی
ای که تو از عالم ما میروی خوش ز زمین سوی سما میروی ای قفس اشکسته و جسته ز بند پر بگشادی به کجا میروی؟ سر ز کفن بر زن و ما را بگو که: « ز وطن خویش چرا...