غزل شمارهٔ ۳۱۲۸ – تو هر چند صدری شه مجلسی
تو هر چند صدری شه مجلسی ز هستی نرستی در این محبسی بده وام جان گر وجوهیت هست درآ مفلسانه اگر مفلسی غریبان برستند و تو حبس غم گه از بیکسی و گه از ناکسی در این...
غزل شمارهٔ ۳۱۳۰ – تماشا مرو نک تماشا توی
تماشا مرو نک تماشا توی جهان و نهان و هویدا توی چه این جا روی و چه آن جا روی که مقصود از این جا و آن جا توی به فردا میفکن فراق و وصال که سرخیل امروز و فردا توی...
غزل شمارهٔ ۳۱۳۱ – الا هات حمرا کالعندم
الا هات حمرا کالعندم کانی ما زجتها عن دمی و یبدو سناها علی وجنتی اذا انحدرت کاسها عن فمی فطوبی لسکراء من مغنم و تعسا لصحواء من مغرم می درغمی خور اگر در غمی که...
غزل شمارهٔ ۳۱۸۸ – ادر کاسی و دعنی عن فنونی
ادر کاسی و دعنی عن فنونی جننت فلا تحدث من جنونی نه چون ماندست ما را، نی چگونه ندانم تو دلاراما که چونی رایت الناس للدنیا زبونا و ذقت العشق فالدنیا زبونی مترس...
غزل شمارهٔ ۳۱۸۹ – یا ساقی اسقنی براح
یا ساقی اسقنی براح عجل فقد استضا صباحی واستنور جملة النواحی یا معتمدی و یا شفایی یا ساقیتی و نور عینی یا راحة مهجتی وزینی یا بدر اما تقل من این؟ یا معتمدی و یا...
غزل شمارهٔ ۳۱۹۰ – سلبالعشق فادی، حصلالیوم مرادی
سلبالعشق فادی، حصلالیوم مرادی بزن ای مطرب عارف، که زهی دولت و شادی اذنالعشق تعالوا، لتذوقوا و تنالوا هله ای مژده شیرین، چه نسیمی و چه بادی! کتبالروح سراحی...