غزل شمارهٔ ۳۱۹۷ – سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی
سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی ارنی وجهک ساعة، نقتدی ایم هو کی من ردا اکرامکم، نرتدی ایم هو کی فی سناسیمائکم نهتدی، ایم هو کی خوش بود از جام تو، بیخودی ایم هو...
غزل شمارهٔ ۳۱۹۸ – گهی پردهسوزی، گهی پردهداری
گهی پردهسوزی، گهی پردهداری تو سر خزانی، تو جان بهاری خزان و بهار از تو شد تلخ و شیرین توی قهر و لطفش، بیا تا چه داری بهاران بیاید، ببخشی سعادت خزان چون...
غزل شمارهٔ ۳۱۹۹ – الام طماعیة العاذل
الام طماعیة العاذل ولا رأی فیالحب للعاقل برادر، مرا در چنین بیدلی ملامت رها کن، اگر عاقلی یراد منالطبع نسیانکم و یا بیالطباع علیالناقل تو عاقل ازانی که...
غزل شمارهٔ ۳۲۰۰ – هذا طبیبی، عند الدوآء
هذا طبیبی، عند الدوآء هذا حبیبی، عند الوء هذا لباسی، هذا کناسی هذا شرابی، هذا غذایی هذا انیسی، عندالفراق هذا خلاصی، عند البء قالوا تسلی، حاشا و کلا قلبی مقیم،...
غزل شمارهٔ ۳۲۰۱ – یا ساقی الحی اسمع سؤالی
یا ساقی الحی اسمع سؤالی انشد فادی، واخبر بحال قالو تسلی، حاشا و کلا عشق تجلی من ذیالجلال العشق فنی، والشوق دنی والخمر منی، والسکر حالی عشق وجیهی، بحر یلیه...
غزل شمارهٔ ۳۱۲۳ – به حیلت تو خواهی که در را ببندی
به حیلت تو خواهی که در را ببندی بنالی چو رنجور و سر را ببندی چو رنجور والله که آن زور داری که بر چرخ آیی قمر را ببندی گر آن روی چون مه به گردون نمایی به صبح...