معنی و تفسیر غزل 234 حافظ: چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
غزل 234 حافظ با مصرع «چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ جام را به زمین تشبیه کرده و شراب را به خورشید؛ که با...
معنی و تفسیر غزل 233 حافظ: دست از طلب ندارم تا کام من برآید
غزل 233 حافظ با مصرع «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که شاعر میگوید تا زمانی که به کامیابی نرسیدم، از طلب کردن...
معنی و تفسیر غزل 232 حافظ: بر سر آنم که گر ز دست برآید
غزل 232 حافظ با مصرع «بر سر آنم که گر ز دست برآید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در فکر راهکاری است تا اگر از دستش برمیآید، به غم و غصه...
معنی و تفسیر غزل 231 حافظ: گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
غزل 231 حافظ با مصرع «گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از غم عشق و دوری سخن میگوید و معشوق به زیبایی و...
معنی و تفسیر غزل 230 حافظ: اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
غزل 230 حافظ با مصرع «اگر به باده مشکین دلم کشد شاید» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که در زهد ریایی خیری نیست و نوشیدن شراب مشکبوی شایسته حافظ...
معنی و تفسیر غزل 229 حافظ: بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد
غزل 229 حافظ با مصرع «بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد» آغاز میشود. در این غزل حافظ با گله از اقبال و شرح اشتیاق شروع شده و به بدعهدی روزگار ختم میشود. بخت...