معنی و تفسیر غزل 210 حافظ: دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
غزل 210 حافظ با مصرع «دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود» آغاز میشود. این غزل زمانی سروده شده که شاه شیخ ابواسحاق از شیراز متواری و در اصفهان به سر میبرد و حافظ...
معنی و تفسیر غزل 209 حافظ: قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
غزل 209 حافظ با مصرع «قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید من توسط شمشیر تو به قتل نرسیدم، چون تقدیر...
معنی و تفسیر غزل 208 حافظ: خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
غزل 208 حافظ با مصرع «خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خود را خستهای میداند که خواهشی دارد اما توان خواستن...
معنی و تفسیر غزل 207 حافظ: یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
غزل 207 حافظ با مصرع «یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از دوری یار غصهدار است و از روزگاری یاد میکند که...
معنی و تفسیر غزل 206 حافظ: پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
غزل 206 حافظ با مصرع «پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود» آغاز میشود. در این غزل حافظ پس از گلایه، یاد میکند از شبهایی که در محفل شاهانه درباره حسن خلق...
معنی و تفسیر غزل 205 حافظ: تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
غزل 205 حافظ با مصرع «تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خود را بنده و غلام پیر مغان میداند. پیر مغان یا...