معنی و تفسیر غزل 354 حافظ: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
غزل 354 حافظ با مصرع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خطاب به معشوق میگوید تو با مژههای سیاه همانند...
معنی و تفسیر غزل 353 حافظ: من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
غزل 353 حافظ با مصرع «من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ که از دشمنان سرسخت ریاکاری و زهدفروشی است، میگوید که...
معنی و تفسیر غزل 352 حافظ: روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
غزل 352 حافظ با مصرع «روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم» آغاز میشود. در این غزل دوپهلو طرفداران برداشت مادی میگویند پس از آنکه سفر تبعیدگونه شاعر به شهر...
معنی و تفسیر غزل 351 حافظ: حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
غزل 351 حافظ با مصرع «حاشا که من به موسم گل ترک می کنم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در این غزل لاف عقل میزند و میگوید به سبب عاقل بودن...
معنی و تفسیر غزل 350 حافظ: به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
غزل 350 حافظ با مصرع «به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم» آغاز میشود. در این غزل حافظ امر به معروف و نهی از منکر امیر مبارزالدین را به مسخره گرفته و به جای توبه...
معنی و تفسیر غزل 349 حافظ: دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
غزل 349 حافظ با مصرع «دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که در بیت اول گویی حافظ در شب هجران با خودش حرف میزند و یک...