معنی و تفسیر غزل 318 حافظ: مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
غزل 318 حافظ با مصرع «مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ به محبوب میگوید هرلحظه که مرا میبینی دردم را...
معنی و تفسیر غزل 317 حافظ: فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
غزل 317 حافظ با مصرع «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در آغاز میگوید بیپرده و آشکار میگویم و خشنودم که...
معنی و تفسیر غزل 316 حافظ: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
غزل 316 حافظ با مصرع «زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ به معشوق میگوید اگر میخواهی عمرم بر باد نرود، مویت را...
معنی و تفسیر غزل 315 حافظ: به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
غزل 315 حافظ با مصرع «به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که نشانی از پافشاری عقیدتی شاعر بر خط مشی زندگانی خود...
معنی و تفسیر غزل 314 حافظ: دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
غزل 314 حافظ با مصرع «دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که بیت نهم آن اشاره به صنمی لشکری دارد که وابسته به شاه بوده...
معنی و تفسیر غزل 313 حافظ: بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
غزل 313 حافظ با مصرع «بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در کمال ادب و بدون سرپیچی از شاه از رفتن به کرمان سر باز...