معنی و تفسیر غزل 306 حافظ: اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
غزل 306 حافظ با مصرع «اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید اگر من فرصت رسیدن به کوی تو را داشته باشم،...
معنی و تفسیر غزل 305 حافظ: به وقت گل شدم از توبهٔ شراب خجل
غزل 305 حافظ با مصرع «به وقت گل شدم از توبهٔ شراب خجل» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید در فصل بهار و شکوفا شدن گل چون از نوشیدن شراب...
معنی و تفسیر غزل 304 حافظ: دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
غزل 304 حافظ با مصرع «دارای جهان نصرت دین خسرو کامل» آغاز میشود. این غزل در مدح شاه یحیی و به حکم مصلحت سروده شده و شاعر به آنچه گفته مطلقاً معتقد نبوده، زیرا...
معنی و تفسیر غزل 303 حافظ: شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
غزل 303 حافظ با مصرع «شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید بوی خوش دوستی را شنیدم و درخشش و روشنایی...
معنی و تفسیر غزل 302 حافظ: خوش خبر باشی ای نسیم شمال
غزل 302 حافظ با مصرع «خوش خبر باشی ای نسیم شمال» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ باد شمال را مخاطب قرار میدهد و به او میگوید خوشخبر باشی...
معنی و تفسیر غزل 301 حافظ: ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
غزل 301 حافظ با مصرع «ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید دل زخمی من با لب تو حق نمک دارد و برعهده توست که...