غزل شمارهٔ ۲۹۲۴ – آه از عشق جمال حورهای
آه از عشق جمال حورهای کو گرفت از عاشقانش دورهای زندگیِ نوبهنو از کشتنش صحتی تازه شد از رنجورهای گر گهر داری ببین حال مرا در تک دریا ز دریا دورهای گفتم: ای...
غزل شمارهٔ ۲۹۲۵ – ای دلی کز گلشکر پروردهای
ای دلی کز گلشکر پروردهای ای دلی کز شیر شیران خوردهای وی دلی کز عقل اول زادهای حاتم از دست سلیمان بردهای طاقت عشقت ندارد هیچ جان این چه جان است این چه جان...
غزل شمارهٔ ۲۹۲۶ – گر در آب و گر در آتش میروی
گر در آب و گر در آتش میروی آن نمیدانم برو خوش میروی در رخت پیداست والله رنگ او رو که سوی یار مه وش میروی نقشها را پشت و پایی میزنی سوی نقش نامنقش میروی...
غزل شمارهٔ ۲۹۲۷ – ز کجا آمدهای میدانی
ز کجا آمدهای میدانی ز میان حرم سبحانی یاد کن هیچ به یادت آید آن مقامات خوش روحانی پس فراموش شدستت آنها لاجرم خیره و سرگردانی جان فروشی به یکی مشتی خاک این...
غزل شمارهٔ ۲۹۲۸ – آنچ در سینه نهان میداری
آنچ در سینه نهان میداری درنیابند چه میپنداری خفته پنداشتهای دلها را که خدایت دهدا بیداری هر درخت آنچ که دارد در دل آن بدیدهست گلی یا خاری ای چو خفاش نهان...
غزل شمارهٔ ۲۸۹۹ – بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر عزم رفتن کردهای بار دیگر دل چو آهن کردهای نی چراغ عشرت ما را مکش در چراغ ما تو روغن کردهای الله الله کاین جهان از روی خود پرگل و نسرین و سوسن...