غزل شمارهٔ ۳۲۱۸ – ترکبن طبقا عن طبق مولائی
ترکبن طبقا عن طبق مولائی انت کالروح و نحن لک کالاعضء کیف یبقی فطنا، من نزلالعشق به کیف یروی کبد ذاب من استسقاء کم خلقنا و نقضنا لک، لا عهد لنا خدعة ان ضمن...
غزل شمارهٔ ۲۹۹۳ – شاها بکش قطار که شهوار میکشی
شاها بکش قطار که شهوار میکشی دامان ما گرفته به گلزار میکشی قطار اشتران همه مستند و کف زنان بویی ببردهاند که قطار میکشی هر اشتری میانه زنجیر میگزد چون شهد...
غزل شمارهٔ ۳۰۱۱ – هر نفسی از درون دلبر روحانیی
هر نفسی از درون دلبر روحانیی عربده آرد مرا از ره پنهانیی فتنه و ویرانیم شور و پریشانیم برد مسلمانیم وای مسلمانیی گفت مرا می خوری یا چه گمان میبری کیست برون از...
غزل شمارهٔ ۳۰۱۲ – ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای
ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای آینه با جان من مونس دیرینهای در دل آیینه من در دل من آینه تن کی بود محدثی دی و پریرینهای خواجه چرایی چنین کز تو رمد عشق دین...
غزل شمارهٔ ۳۰۱۳ – یار در آخرزمان کرد طرب سازیی
یار در آخرزمان کرد طرب سازیی باطن او جد جد ظاهر او بازیی جمله عشاق را یار بدین علم کشت تا نکند هان و هان جهل تو طنازیی در حرکت باش ازانک آب روان نفسرد کز حرکت...
غزل شمارهٔ ۳۰۱۴ – رو که به مهمان تو مینروم ای اخی
رو که به مهمان تو مینروم ای اخی بست مرا از طعام دود دل مطبخی رزق جهان میدهد خویش نهان میکند گاه وصال او بخیل در زر و مال او سخی مال و زرش کم ستان جان بده از...