غزل شمارهٔ ۳۰۱۰ – روی من از روی تو دارد صد روشنی
روی من از روی تو دارد صد روشنی جان من از جان تو یابد صد ایمنی آهن هستی من صیقل عشقش چو یافت آینه کون شد رفت از او آهنی مرغ دلم میطپید هیچ سکونی نداشت مسکن...
غزل شمارهٔ ۳۱۲۱ – هم ایثار کردی هم ایثار گفتی
هم ایثار کردی هم ایثار گفتی که از جور دوری و با لطف جفتی چراغ خدایی به جایی که آیی حیات جهانی به هر جا که افتی تو قانون شادی به عالم نهادی چهها بخش کردی چه...
غزل شمارهٔ ۲۹۸۲ – ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای ای دلبری که ساقی و مطرب فنا شدند تا تو نقاب از رخ عبهر گرفتهای ای میر مجلسی که تو را عشق نام...
غزل شمارهٔ ۲۹۸۳ – ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای ای زهرهای که آتش در آسمان زدی مریخ را بگو که چه خنجر گرفتهای از جان و از جهان دل عاشق ربودهای...
غزل شمارهٔ ۲۹۸۴ – ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای بر روی دام شعر دخانی نهادهای چندین هزار مرغ بدین فن بکشتهای پرهای کشته بهر نشانی نهادهای مرغان پاسبان تو هیهای میزنند درهای...
غزل شمارهٔ ۲۹۸۵ – مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای
مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای خوبی و آتشی و بلایی بدیدهای چشمی که مستتر کند از صد هزار می چشمی لطیفتر ز صبایی بدیدهای دولت شفاست مر همه را وز هوای او دولت...