غزل شمارهٔ ۲۴۲۵ – طوبی لمن آواه سر فؤاده
طوبی لمن آواه سر فؤاده سکن الفؤاد بعشقه و وداده نفس الکریم کمریم و فؤاده شبه المسیح و صدره کمهاده اذن الفؤاد لکی یبوح بسره شرح الصدور کرامه لعباده رحم القلوب...
غزل شمارهٔ ۲۴۲۶ – فدیتتک یا ستی الناسیه
فدیتتک یا ستی الناسیه الی کم تشد فم الخابیه الا فاملئی منه لی کاسه تذکرنی صفوه ناسیه فما کاسه منه الا نجی و تأتی باخت لها...
غزل شمارهٔ ۲۴۱۴ – ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده
ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده مخور تو بیش که ضایع کنی سراپرده حیات خویش در آن لقمه گرچه پنداری ضمیر را سبل است آن و دیده را پرده چرا مکن تو در این جا مگو...
غزل شمارهٔ ۲۴۱۵ – تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده
تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده بدیده گریه ما را بدین بخندیده بخند جان و جهان چون مقام خنده تو راست بکن که هر چه کنی هست بس پسندیده ز درد و حسرت تو جان...
غزل شمارهٔ ۲۴۱۶ – برو برو که به بز لایق است بزغاله
برو برو که به بز لایق است بزغاله برو که هست ز گاوان حیات گوساله برو برو که خران گله گله جمع شدند خر جوان و خر پیر و خر دو یک ساله ز ناله تو مرا بوی خر همیآید...
غزل شمارهٔ ۲۴۱۷ – خلاصه دو جهان است آن پری چهره
خلاصه دو جهان است آن پری چهره چو او نقاب گشاید فنا شود زهره چو بر براق معانی کنون سوار شود به پیش سلطنت او که را بود زهره ستارگان سماوات جمله مات شوند به طاس...