غزل شمارهٔ ۲۳۰۳ – ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده در قعر چنین چاهی ناخورده و نابرده دنیا نبود عیدم من زشتی او دیدم گلگونه نهد بر رو آن روسپی زرده گلگونه چه آراید آن خاربن بد را...
غزل شمارهٔ ۲۳۰۴ – هر روز پری زادی از سوی سراپرده
هر روز پری زادی از سوی سراپرده ما را و حریفان را در چرخ درآورده صوفی ز هوای او پشمینه شکافیده عالم ز بلای او دستار کشان کرده سالوس نتان کردن مستور نتان بودن از...
غزل شمارهٔ ۲۳۰۵ – کی باشد من با تو باده به گرو خورده
کی باشد من با تو باده به گرو خورده تو برده و من مانده من خرقه گرو کرده در می شده من غرقه چون ساغر و چون کوزه با یار درافتاده بیحاجب و بیپرده صد نوش تو نوشیده...
غزل شمارهٔ ۲۳۰۶ – ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره
ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره تا مرد نظر باشی نی مردم نظاره ای عاشق الاهو ز استاره بگیر این خو خورشید چو درتابد فانی شود استاره آنها که قوی دستند دست تو چرا...
غزل شمارهٔ ۲۳۰۷ – بربند دهان از نان کآمد شکر روزه
بربند دهان از نان کآمد شکر روزه دیدی هنر خوردن بنگر هنر روزه آن شاه دو صد کشور تاجیت نهد بر سر بربند میان زوتر کآمد کمر روزه زین عالم چون سجین برپر سوی علیین...
غزل شمارهٔ ۲۲۹۸ – زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه
زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه زهی یغما که میآرد شه قفجاق ترکانه دلم آهن همیخاید از آن لعلین لبی که او کنار لطف بگشاید میان حلقه مستانه هر آن جانی که شد...