غزل شمارهٔ ۲۲۷۷ – یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده
یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده و آن آفتاب از سقف دل بر جانشان تابان شده هر نجم ناهیدی شده هر ذره خورشیدی شده خورشید و اختر پیششان چون ذره سرگردان شده...
غزل شمارهٔ ۲۲۷۰ – ابناء ربیعنا تعالوا
ابناء ربیعنا تعالوا فالورد یقول لا تبالوا و العشق یصیحکم جهارا الخلد لکم فلا تزالوا و الحسن علی البها تجلی و السکر حواه و الکمال من کان مخرسا جمادا الیوم...
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱ – جود الشموس علی الوری اشراق
جود الشموس علی الوری اشراق و وراء ها نور الهوی براق و وراء انوار الهوی لی سید ضائت لنا بضیائه الافاق ما اطیب العشاق فی اشواقهم العشق ایضا نحوهم مشتاق هموا...
غزل شمارهٔ ۲۲۷۲ – حد البشیر بشاره یا جار
حد البشیر بشاره یا جار دهش الفؤاد بما حداه و حاروا سمعوا نداء الحق من فم طارق قرب الخیام الیکم و الدار و دنا کریم وجهه قمر الدجی و خیاله لعاشقین مدار فتحلقوا...
غزل شمارهٔ ۲۲۷۳ – امسی و اصبح بالجوی اتعذب
امسی و اصبح بالجوی اتعذب قلبی علی نار الهوی یتقلب ان کنت تهجرنی تهذبنی به انت النهی و بلاک لا اتهذب ما بال قلبک قد قسا فالی متی ابکی و مما قد جری اتعتب مما احب...
غزل شمارهٔ ۲۲۷۴ – مررت بدر فی هواه بحار
مررت بدر فی هواه بحار راوه بدر و فی الدلال و حاروا و شاهدت ماء شابه الروح فی الصفا و یعشق ذاک الماء ما هو نار و للعشق نور لیس للشمس مثله فظل دلیل العاشقین و...