غزل شمارهٔ ۲۱۹۶ – از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او
از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او میستیزم هر شبی با چشم خون آشام او دامهای عشق او گر پر و بالم بسکلد طوطی جان نسکلد از شکر و بادام او چند پرسی مر مرا...
غزل شمارهٔ ۲۱۹۷ – ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی خطهایی دارم از اقرار تو اقرار تو میگدازم میگدازم...
غزل شمارهٔ ۲۱۸۸ – در این رقص و در این های و در این هو
در این رقص و در این های و در این هو میان ماست گردان میر مه رو اگر چه روی میدزدد ز مردم کجا پنهان شود آن روی نیکو چو چشمت بست آن جادوی استاد درآ در آب جو و آب...
غزل شمارهٔ ۲۱۸۹ – بازم صنما چه میفریبی تو
بازم صنما چه میفریبی تو بازم به دغا چه میفریبی تو هر لحظه بخوانیم کریمانه ای دوست مرا چه میفریبی تو عمری تو و عمر بیوفا باشد ما را به وفا چه میفریبی تو دل...
غزل شمارهٔ ۲۱۹۰ – دیدی که چه کرد آن پری رو
دیدی که چه کرد آن پری رو آن ماه لقای مشتری رو گشتند بتان همه نگونسار در حسن خلیل آزری رو شد کفر چو شمعهای ایمان کورد به سوی کافری رو شد جمله جهان بهشت خندان...
غزل شمارهٔ ۲۱۹۱ – ای رونق نوبهار برگو
ای رونق نوبهار برگو وی شادی لاله زار برگو بیغصه می فروش مینوش بیزحمت شاخ خار برگو ای بلبل و ای هزاردستان برگو صفت بهار برگو ای حلقه به گوش و عاشق گل گوش و...