غزل شمارهٔ ۲۰۴۸ آن کیست ای خدای؟ کاز این دام ِ خامُشان
آن کیست ای خدای؟ کاز این دام ِ خامُشان ما را همیکَشد به سویِ خود کشان کشان ای آنکه میکَشی تو گریبان ِ جان ِ ما از جمع ِ سرکشان بهسویِ جمع ِ سرخوشان بگرفته...
غزل شمارهٔ ۲۰۷۶ – به جان تو که از این دلشده کرانه مکن
به جان تو که از این دلشده کرانه مکن بساز با من مسکین و عزم خانه مکن بهانهها بمیندیش و عذر را بگذار مرا مگیر ز بالا و خشک شانه مکن شراب حاضر و دولت ندیم و تو...
غزل شمارهٔ ۲۰۷۷ – به من نگر به دو رخسار زعفرانی من
به من نگر به دو رخسار زعفرانی من به گونه گونه علامات آن جهانی من به جان پیر قدیمی که در نهاد من است که باد خاک قدمهاش این جوانی من تو چشم تیز کن آخر به چشم من...
غزل شمارهٔ ۲۰۷۸ – چهار روز ببودم به پیش تو مهمان
چهار روز ببودم به پیش تو مهمان سه روز دیگر خواهم بدن یقین میدان به حق این سه و آن چار رو ترش نکنی که تا نیفتد این دل به صد هزار گمان به هر طعام خوشم من جز این...
غزل شمارهٔ ۲۰۷۹ – مقام ناز نداری برو تو ناز مکن
مقام ناز نداری برو تو ناز مکن چو میوه پخته نگشت از درخت بازمکن به پیش قبله حق همچو بت میا منشین نماز خود را از خویش بینماز مکن گهی که پخته شدی از درخت فارغ...
غزل شمارهٔ ۲۰۷۰ – یا تو ترش کرده رو! مایه ده شکّران
یا تو ترش کرده رو! مایه ده شکّران تنگ شکر میکشد تا بنهد در میان سرکه فروشان هلا! سرکه بریزید زود تا که عسل پر کند آن شهِ شکّرلبان سرکهٔ نه ساله را بهر خدا را...