غزل شمارهٔ ۲۰۲۹ – ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن وی آهوی معانی آمد گه چریدن ای عاشق جریده بر عاشقان گزیده بگذر ز آفریده بنگر در آفریدن آمد تو را فتوحی روحی چگونه روحی کاو چون خیال...
غزل شمارهٔ ۲۰۲۰ – ای خدا این وصل را هجران مکن
ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن خلق را مسکین و...
غزل شمارهٔ ۲۰۲۱ – صبحدم شد زود برخیز ای جوان
صبحدم شد زود برخیز ای جوان رخت بربند و برس در کاروان کاروان رفت و تو غافل خفتهای در زیانی در زیانی در زیان عمر را ضایع مکن در معصیت تا تر و تازه بمانی جاودان...
غزل شمارهٔ ۲۰۲۲ – ای زیان و ای زیان و ای زیان
ای زیان و ای زیان و ای زیان هوشیاری در میان مستیان گر بیاید هوشیاری راه نیست ور بیاید مست گیر اندرکشان گر خماری باده خواهی اندرآ نان پرستی رو که این جا نیست...
غزل شمارهٔ ۲۰۲۳ – رو قرار از دل مستان بستان
رو قرار از دل مستان بستان رو خراج از گل بستان بستان کله مه ز سر مه برگیر گرو گل ز گلستان بستان سخن جان رهی گفتی دوش آن توست آن هله بستان بستان ای که در باغ رخش...
غزل شمارهٔ ۲۰۲۴ – مات خود را صنما مات مکن
مات خود را صنما مات مکن بجز از لطف و مراعات مکن خرده و بیادبیها که برفت عفو کن هیچ مکافات مکن وقت رحم است بکن کینه مکش بنده را طعمه آفات مکن به سر تو که...