غزل شماره ۱۹۴۸ بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون آیت انا بنیناها و انا موسعون کی شنود این بانگ را بیگوش ظاهر دم به دم تایبون العابدون الحامدون السایحون نردبان حاصل کنید از ذی...
غزل شماره ۱۹۵۵ ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان
ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان هوشیاری در میان بیخودان و مستیان بی محابا درده ای ساقی مدام اندر مدام تا نماند هوشیاری عاقلی اندر جهان یار دعوی می کند گر...
غزل شماره ۱۹۵۴ عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان
عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان وز شما کان شکر باد این جهان ای عاشقان نوش و جوش عاشقان تا عرش و تا کرسی رسید برگذشت از عرش و فرش این کاروان ای عاشقان از...
غزل شماره ۱۹۵۳ هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین آفرینها بر جمالت همچنین جان همچنین پیش رویت روز مست و پیش زلفت شب خراب ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین در کنار زهره...
غزل شماره ۱۹۵۲ هست ما را هر زمانی از نگار راستین
هست ما را هر زمانی از نگار راستین لقمهای اندر دهان و دیگری در آستین این حد خوبی نباشد ای خدایا چیست این هیچ سروی این ندارد خوش قد و بالا است این این چنین...
غزل شماره ۱۹۵۱ ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین گر تو دست آموز شاهی خویشتن را باز بین هر کی انبازی برید از خویش آن بازی مدان در جهان او را چو حق بیمثل و بیانباز بین ز...