غزل شمارهٔ ۱۹۸۴ – بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین
بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین صدقات تو روان است به هر بیوه و مسکین صدقات تو لطیف است توان خورد دو صد من که نداند لب بالا و نجنبد لب زیرین هله ای باغ نگویی...
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸ – ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من
ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن نام شمس الدین به گوشت...
غزل شمارهٔ ۱۹۷۹ – عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین
عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین مژده مر دل را هزار از دلنواز راستین مژده مر کانهای زر را از برای خالصیش هست نقاد بصیر و هست گاز راستین مژده مر کسوه بقا را...
غزل شمارهٔ ۱۹۸۰ – یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این
یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این کره عشقم رمید و نی لگامستم نی زین پیش روی ماه ما مستانه یک رقصی کنید مطربا بهر خدا بر دف بزن ضرب حزین رقص کن در عشق جانم...
غزل شمارهٔ ۱۹۸۱ – مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن نام شمس الدین به گوشت بهتر است از جسم و جان نام شمس الدین چو شمع و جان بنده چون لگن...
غزل شمارهٔ ۱۹۸۲ – گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن
گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن قلسن انده یوز در یلنز قنده قلرسن چلبی درقیمو درلک چلبا گل نه گز رسن چلبی قللرن استر چلبی نه سز سن نه اغر در نه اغر در چلب...