غزل شمارهٔ ۱۸۷۴ – از آتش روی خود اندر دلم آتش زن
از آتش روی خود اندر دلم آتش زن و آتش ز دلم بستان در چرخ منقش زن ای جان خوش ساده از اصل ملک زاده هر جا که روی خوش رو هر دم که زنی خوش زن ای جسم تو را از جان گر...
غزل شمارهٔ ۱۸۷۵ – ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن
ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن گر تخت نهی ما را بر سینه دریا نه ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن ازواج موافق را شربت ده و...
غزل شمارهٔ ۱۸۶۰ – الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین
الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین خداوندم ولی دانی تو از اسرار شمس الدین کسی کز نام او بر بحر بیکشتی عبر یابی چو سامندر ز مهر او روی در نار شمس الدین...
غزل شمارهٔ ۱۸۶۱ – ای قاعده مستان در همدگر افتادن
ای قاعده مستان در همدگر افتادن استیزه گری کردن در شور و شر افتادن عاشق بتر از مست است عاشق هم از آن دست است گویم که چه باشد عشق در کان زر افتادن زر خود چه بود...
غزل شمارهٔ ۱۸۶۲ – چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن صد جان به عوض بستان وان شیوه تو با ما کن عیسی چو توی ما را همکاسه مریم کن طنبور دل ما را هم ناله سرنا کن دستی بنه ای چنگی بر...
غزل شمارهٔ ۱۸۶۳ – ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین
ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین ای تاج هنرمندی معراج خردمندی تعریف چه میباید چون جمله توی تعیین هر ذره که می جنبد هر برگ...