غزل شمارهٔ ۱۸۴۰ – مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین
مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین مطرب روح من توی کشتی نوح من توی فتح و فتوح من توی یار قدیم و اولین ای ز تو شاد جان من بیتو...
غزل شمارهٔ ۱۸۴۱ – تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من
تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من تا چو خیال گشتهام ای قمر چو جان من از پس مرگ من اگر دیده شود خیال تو زود روان روان شود در پی تو روان من بندهام آن جمال را...
غزل شمارهٔ ۱۸۴۲ – چهره شرمگین تو بستد شرمگان من
چهره شرمگین تو بستد شرمگان من شور تو کرد عاقبت فتنه و شر مکان من مه که نشانده تو است لابه کنان به پیش تو پیش خودم نشان دمی ای شه خوش نشان من در ره تو کمین خسم...
غزل شمارهٔ ۱۸۴۳ – دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن همچو کسان بیگنه روی به آسمان مکن رو ترش و گران کنی تا سر خود نهان کنی بار دگر گرفتمت بار دگر همان مکن باده خاص خوردهای...
غزل شمارهٔ ۱۸۴۴ – مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان
مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان نباید بددلی کردن بباید کردن این فرمان دل من مینیارامد که من با دل بیارامم بباید کرد ترک دل، نباید خصم شد با جان زهی...
غزل شمارهٔ ۱۸۴۵ – عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان
عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان میان راه پیش آمد نوازش کرد چون شاهان گرفته جام چون مستان در او صد عشوه و دستان به پیشم داشت جام می که گر میخوارهای بستان...