غزل شمارهٔ ۱۸۱۳ – کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من
کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من شکر خدا را که خرم برد صداع از سر من گاو اگر نیز رود تا برود غم نخورم نیست ز گاو و شکمش بوی خوش عنبر من گاو و خری گر برود...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۲ – چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من
چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من نی تن کشاند بار من نی جان کند پیکار من چندان طواف کان کنم چندان مصاف جان کنم تا بگسلد یک بارگی هم پود من هم تار من گر تو...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۳ – بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن
بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن ای نقش او شمع جهان ای چشم من او را لگن چشم و دماغ از عشق تو بیخواب و خور پرورده شد چون سرو و گل هر دو خورند از آب لطفت...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۴ – با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن
با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن چون او ببیند روی تو هر برگ او گردد سه من ای گلشن تو زندگی وی زخم تو فرخندگی وی بندهات را بندگی بهتر ز ملک انجمن گفتی که...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۵ – پوشیده چون جان میروی، اندر میان جانِ من
پوشیده چون جان میروی، اندر میان جانِ من سرو خرامان منی، ای رونق بُستان من چون میروی، بیمن مرو، ای جانِ جان، بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو، ای مشعله تابان من...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۶ – آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من زین سو بگردان یک نظر بر کوی ما کن رهگذر برجوش اندر نیشکر ای چشمه حیوان من خواهم که شب...