غزل شمارهٔ ۱۸۰۰ – هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین
هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین هذا معاد الغابرین نعم الرجا نعم المعین صد آفتاب از تو خجل او خوشه چین تو مشتعل نعره زنان در سینه دل استدرکوا عین الیقین از...
غزل شمارهٔ ۱۸۰۱ – آن شاخ خشک است و سیههان ای صبا بر وی مزن
آن شاخ خشک است و سیههان ای صبا بر وی مزن ای زندگی باغها وی رنگ بخش مرد و زن هان ای صبای خوب خد اندر رکابت می رود آب روان و سبزهها وز هر طرف وجه الحسن...
غزل شمارهٔ ۱۷۹۱ – بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من
بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من بر یاد من پیمود می آن باوفا خمار من کی یاد من رفت از دلش ای در دل و جان منزلش هر لحظه معجونی کند بهر دل بیمار من خاصه کنون...
غزل شمارهٔ ۱۷۹۲ – این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوانی است این این باغ روحانی است این یا بزم یزدانی است این سرمه سپاهانی است این...
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ – این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین از آسمان خوشتر شده در نور او روی زمین بیهوشی جانهاست این یا گوهر کانهاست این یا سرو بستانهاست این یا صورت روح...
غزل شمارهٔ ۱۷۹۴ – ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن نوحه کنان از هر طرف صد بیزبان صد...