غزل شمارهٔ ۱۷۴۰ – خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم به خواب دوش که را دیدهام نمیدانم ز خوشدلی و طرب در جهان نمیگنجم ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم درخت اگر نبدی پا به گل مرا...
غزل شمارهٔ ۱۷۴۱ – به کوی عشق تو من نامدم که بازروم
به کوی عشق تو من نامدم که بازروم چگونه قبله گذارم چو در نماز روم به جز که کور نخواهد که من به هیچ سبب به سوی ظلمت از آن شمع صد طراز روم کدام عقل روا بیند این...
غزل شمارهٔ ۱۷۴۲ – ببسته است پری نهانیی پایم
ببسته است پری نهانیی پایم ز بند اوست که من در میان غوغایم ز کوه قافم من که غریب اطرافم به صورتم چو کبوتر به خلق عنقایم کبوترم چو شود صید چنگ باز اجل از آن سپس...
غزل شمارهٔ ۱۷۲۸ – مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم
مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم وگر درم نگشایی مقیم درگاهم چو ماهیم که بیفکند موج بیرونش به غیر آب نباشد پناه و دلخواهم کجا روم به سر خویش کی دلی دارم من و...
غزل شمارهٔ ۱۷۲۹ – اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم
اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم ز شرطها بگذشتیم و رایگان کردیم اگر چه یک طرف از آسمان زمینی شد نه پاره پاره زمین را هم آسمان کردیم اگر چه بام بلندست آسمان...
غزل شمارهٔ ۱۷۳۰ – چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم
چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم میان مجلس جان حلقه حلقه می گردیم همیخوریم می جان به حضرت سلطان چنانک بیلب و ساغر نخست می خوردیم خراب و مست به ساقی جان...