غزل شمارهٔ ۱۴۸۸ – ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم
ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم من مرد غریبم نه از این شهر جهانم گر دم نزنم تا حسد خلق نجنبد دانم که نگویم نتوانم که ندانم آن کل کلهی یافت و کل خویش نهان...
غزل شمارهٔ ۱۴۸۹ – ساقی ز پی عشق روان است روانم
ساقی ز پی عشق روان است روانم لیکن ز ملولی تو کند است زبانم می پرم چون تیر سوی عشرت و نوشت ای دوست بمشکن به جفاهات کمانم چون خیمه به یک پای به پیش تو بپایم در...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ – دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
دگربار دگربار ز زنجیر بجستم از این بند و از این دام زبون گیر بجستم فلک پیر دوتایی پر از سحر و دغایی به اقبال جوان تو از این پیر بجستم شب و روز دویدم ز شب و روز...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ – بیایید بیایید به گلزار بگردیم
بیایید بیایید به گلزار بگردیم بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم بیایید که امروز به اقبال و به پیروز چو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیم بسی تخم بکشتیم بر این شوره...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ – حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم بسی علّتیان را ز غم بازخریدیم سَبَلهای کَهُن را، غم بیسر و بُن را ز رگهاش و ز پیهاش به چنگاله کشیدیم طبیبان فصیحیم که شاگرد...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۵ – بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم
بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم بجز عشق به جز عشق دگر کار نداریم در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک بجز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم چه مستیم چه مستیم از آن...