غزل شمارهٔ ۱۴۷۶ – طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم
طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم شرابیم و کبابیم و سهیلیم و ادیمیم چو رنجور تن آید چو معجون نجاحیم چو بیمار دل آید نگاریم و ندیمیم طبیبان بگریزند چو رنجور بمیرد ولی...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۷ – از اول امروز چو آشفته و مستیم
از اول امروز چو آشفته و مستیم آشفته بگوییم که آشفته شدستیم آن ساقی بدمست که امروز درآمد صد عذر بگفتیم و زان مست نرستیم آن باده که دادی تو و این عقل که ما راست...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۸ – المنه لله که ز پیکار رهیدیم
المنه لله که ز پیکار رهیدیم زین وادی خم در خم پرخار رهیدیم زین جان پر از وهم کژاندیشه گذشتیم زین چرخ پر از مکر جگرخوار رهیدیم دکان حریصان به دغل رخت همه برد...
غزل شمارهٔ ۱۴۷۹ – آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم
آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم بر گرد حوالیگه آن خانه بگردیم ماییم و حوالیگه آن خانه دولت ما نعمت آن خانه فراموش نکردیم آن خانه مردی است و در او...
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰ – خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن وز...
غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ – صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم وانگه همه بتها را در پیش تو بگدازم صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری...