غزل شمارهٔ ۱۳۹۶ – باز در اسرار روم جانب آن یار روم
باز در اسرار روم جانب آن یار روم نعره بلبل شنوم در گل و گلزار روم تا کی از این شرم و حیا شرم بسوزان و بیا همره دل گردم خوش جانب دلدار روم صبر نماندهست که من...
غزل شمارهٔ ۱۳۹۷ – زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم زانک دلم هر نفسی...
غزل شمارهٔ ۱۳۹۸ – جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم
جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم راه تو دیدم پس از این همره ایشان نشوم ای که تو شاه چمنی سیرکن صد چو منی چشم و دلم سیر کنی سخره این خوان نشوم کعبه چو آمد...
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ – هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم
هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم چونک بهارم تو شهی باغ توام شاخ ترم چونک توی میر مرا در بر خود گیر مرا خاک تو بادا کلهم دست تو بادا کمرم چونک تو دست شفقت بر سر...
غزل شمارهٔ ۱۴۰۰ – تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا...
غزل شمارهٔ ۱۴۰۱ – کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم
کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم دیدم جمعیت تو چونک پریشان نشوم کوه ز کوهی برود سنگ ز سنگی بشود پس من اگر آدمیم کمتر از ایشان نشوم آهن پولاد و حجر در کف تو موم...