غزل شمارهٔ ۱۳۴۸ – امروز روز شادی و امسال سال گل
امروز روز شادی و امسال سال گل نیکوست حال ما که نکو باد حال گل گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل مستست چشم نرگس و خندان دهان باغ از...
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹ – تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
تا نزند آفتاب خیمه نور جلال حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار خانه نشستن کنون هست وبال وبال تیغ کشید آفتاب خون شفق را بریخت خون...
غزل شمارهٔ ۱۳۵۰ – چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال
چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال دارد در درس عشق بحث و جواب و سؤال گاه کند لاغرم همچو لب ساغرم گاه کند فربهم تا نروم در جوال چون کشدم سوی طوی من بکشم گوش...
غزل شمارهٔ ۱۳۵۱ – شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال
شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال چشمه و سبزه مقام شوخی و دزدی حلال رهزنی آن کس کند کو نشناسد رهی خانه دغل او بود کو نشناسد جمال اهل جهان عنکبوت صید همه خرمگس...
غزل شمارهٔ ۱۳۵۲ – چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال
چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال تا تو بمانی چو عشق در دو جهان بیزوال چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال آه ز نفس فضول...
غزل شمارهٔ ۱۳۵۳ – چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال
چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال در آب چون نجهد زود ماهی از خشکی چو بانگ موج به گوشش رسد ز بحر زلال چرا ز صید نپرد به سوی...