غزل شمارهٔ ۱۲۸۳ – ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
ندا رسید به عاشق ز عالم رازش که عشق هست براق خدای میتازش تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی ز عشق آنک...
غزل شمارهٔ ۱۲۸۴ – سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش
سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش دمی چو جان مجرد رویم در بر عیش ز مرگ خویش شنیدم پیام عیش ابد زهی خدا که کند مرگ را پیمبر عیش به نام عیش بریدند ناف هستی ما به...
غزل شمارهٔ ۱۲۸۵ – شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش
شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش چه بادههاست بتم را در آن کدوی ترش به قاصد او ترشست و به جان شیرینش که نیست در همه اجزاش تای موی ترش هزار خمره سرکه عسل شدست از...
غزل شمارهٔ ۱۲۸۶ – شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش
شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش دل خراب طپیدن گرفت از آغازش به بر گرفت رباب و ز سر نهاد کله ز دست رفت دل من چو دید سر بازش دل از بریشم او چون کلابه گردانست کلابه...
غزل شمارهٔ ۱۲۸۷ – مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش که هر دو آب حیاتست پخته و خامش خمار باده او خوشترست یا مستی که باد تا به ابد جانهای ما جامش ستم ز عدل ندانم ز مستی ستمش مرا مپرس...
غزل شمارهٔ ۱۲۶۹ – آینهام من آینهام من تا که بدیدم روی چو ماهش
آینهام من آینهام من تا که بدیدم روی چو ماهش چشم جهانم چشم جهانم تا که بدیدم چشم سیاهش چرخ زمین شد چرخ زمین شد جنت مأوی راحت جانها تا که برآمد تا که برآمد بر...