غزل شمارهٔ ۱۲۳۱ – وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش بخرام بیا کاین دم والله که نمیگنجد نی میوه و نی شیوه نی چرخ و مه و مه وش جز ما و تو و جامی...
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲ – دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس
دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس چشم من اندرنگر از می و ساغر مپرس جوشش خون را ببین از جگر مؤمنان وز ستم و ظلم آن طره کافر مپرس سکه شاهی ببین در رخ همچون زرم نقش...
غزل شمارهٔ ۱۲۱۳ – ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس
ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس زانک نیرزد کنون خون رهی یک لکیس گنج نهان دو کون پیش رخش یک جوست بهر لکیسی دلا سرد بود این مکیس عاشقی آن صنم وانگه ترس کسی یک دم...
غزل شمارهٔ ۱۲۱۴ – بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس
بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس قمارخانه درآ و ز ننگ وام مترس بیا بیا که حریفان همه به گوش تواند بیا بیا که حریفان تو را غلام مترس بیا بیا به شرابی و ساقیی که...
غزل شمارهٔ ۱۲۱۵ – ای مستِ ماهِ رویِ تو استاره و گردون، خوش
ای مستِ ماهِ رویِ تو استاره و گردون، خوش رویت خوش و مویت خوش و آن دیگرت بیرون، خوش هرگز ندیدهست آسمان هرگز نبوده در جهان مانند تو لیلیِ جان مانند من مجنون،...
غزل شمارهٔ ۱۲۱۶ – گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش
گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش ور زانک تو عاشق نهای رو سخره میکن خار کش جانی بباید گوهری تا ره برد در دلبری این ننگ جانها را ز خود بیرون کن و بر دار...