غزل شمارهٔ ۱۲۰۳ – برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز
برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز برو برو گل سرخی ولیک خارآمیز مقام داشت به جنت صفی حق آدم جدا فتاد ز جنت که بود مارآمیز میان چرخ و زمین بس هوای پرنورست ولیک تیره...
غزل شمارهٔ ۱۲۰۴ – عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس
عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس ای دل تو آیت حق مصحف کژ خوان و مترس جانوری لاجرم از فرقت جان میلرزی ری بهل و واو بهل شو همگی جان و مترس چون تو گمانی...
غزل شمارهٔ ۱۲۰۵ – سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس
سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس گرچه ملول گشتهای کم نزنی ز هیچ کس چونک رسول از قنق گشت ملول و شد ترش ناصح ایزدی ورا کرد عتاب در عبس گر نکنی موافقت درد دلی...
غزل شمارهٔ ۱۲۰۶ – سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس
سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس زانک حوالی عسل نیش زنان بود مگس روی ویست گلستان مار بود در او نهان جعد ویست همچو شب مجمع دزد و هر عسس کان زمردی مها دیده...
غزل شمارهٔ ۱۲۰۷ – نیم شب از عشق تا دانی چه میگوید خروس
نیم شب از عشق تا دانی چه میگوید خروس خیز شب را زنده دار و روز روشن نستکوس پرها بر هم زند یعنی دریغا خواجهام روزگار نازنین را میدهد بر آنموس در خروش است آن...
غزل شمارهٔ ۱۲۰۸ – حال ما بیآن مه زیبا مپرس
حال ما بیآن مه زیبا مپرس آنچ رفت از عشق او بر ما مپرس زیر و بالا از رخش پرنور بین ز اهتزاز آن قد و بالا مپرس گوهر اشکم نگر از رشک عشق وز صفا و موج آن دریا...