غزل شمارهٔ ۱۱۸۰ – سیدی انی کلیل انت فی زی النهار
سیدی انی کلیل انت فی زی النهار اشتکی من طول لیلی الفرار این الفرار لیلتی مدت یداها امسکت ذیل الصباح لیلتی دار قرار دونها دار القرار ربنا اتمم لنا یوم التلاقی...
غزل شمارهٔ ۱۱۸۱ – به سوی ما نگر چشمی برانداز
به سوی ما نگر چشمی برانداز وگر فرصت بود بوسی درانداز چو کردی نیت نیکو مگردان از آن گلشن گلی بر چاکر انداز اگر خواهی که روزافزون بود کار نظر بر کار ما افزونتر...
غزل شمارهٔ ۱۱۸۲ – تو چشم شیخ را دیدن میاموز
تو چشم شیخ را دیدن میاموز فلک را راست گردیدن میاموز تو کل را جمع این اجزا مپندار تو گل را لطف و خندیدن میاموز تو بگشا چشم تا مهتاب بینی تو مه را نور بخشیدن...
غزل شمارهٔ ۱۱۶۲ – مطربا عشقبازی از سر گیر
مطربا عشقبازی از سر گیر یک دو ابریشمک فروتر گیر چونک در چرخ آردت باده خانه بر بام چرخ اخضر گیر ملک مستی و بیخودی داری ترک سودای ملک سنجر گیر مست شو مست کن...
غزل شمارهٔ ۱۱۶۳ – عار بادا جهانیان را عار
عار بادا جهانیان را عار از دو سه ماده ابله طرار شکلک زاهدان ولی ز درون لیس فی الدار سیدی دیار به دو پول سیاه بتوان یافت زین چنین خربطان دو سه...
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴ – خلق را زیر گنبد دوار
خلق را زیر گنبد دوار چشمها کور و دیدنی بسیار جور او کش از آنک شورش دل نور چشمست یا اولوالابصار بر دو دیده نهم غمت کاین درد داروی خاص خسرویست به بار باغ جان...