غزل شمارهٔ ۱۰۱۲ – یا شبه الطیف لی انت قریب بعید
یا شبه الطیف لی انت قریب بعید جمله ارواحنا تغمس فیما ترید نوبت آدم گذشت نوبت مرغان رسید طبل قیامت زدند خیز که فرمان رسید انت لطیف الفعال انت لذیذ المقال انت...
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳ – اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود
اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود میان این دل و آن یار می فروش چه بود فدیت سیدنا انه یری و یجود الی البقاء یبلغ من الفناء یذود اگر به چشم بدیدی جمال ماهم دوش...
غزل شمارهٔ ۱۰۱۴ – حکم البین بموتی و عمد
حکم البین بموتی و عمد رضی الصد بحینی و قصد فتح الدهر عیون حسد فر آنی بفناکم و حسد یهرق العشق دماء حقنت لیس للعشق قریب و ولد لکن الموت حیاه لکم لکن الفقر غناء و...
غزل شمارهٔ ۹۹۷ – پیرهن یوسف و بو میرسد
پیرهن یوسف و بو میرسد در پی این هر دو خود او میرسد بوی می لعل بشارت دهد کز پی من جام و کدو میرسد نفس اناالحق تو منصور گشت نور حقش توی به تو میرسد نیست زیان...
غزل شمارهٔ ۹۹۸ – آتش عشق تو قلاووز شد
آتش عشق تو قلاووز شد دوش دلم سوی دل افروز شد چون به سخن داشت مرا دوش یار چون به دم گرم جگرسوز شد من چه زنم با دم و با مکر او کو به دغل بر همه پیروز شد این دل...
غزل شمارهٔ ۹۹۹ – از سوی دل لشکر جان آمدند
از سوی دل لشکر جان آمدند لشکر پیدا و نهان آمدند جامه صبر من از آن چاک شد کز ره جان جامه دران آمدند چادر افکنده عروسان روح در طلب شاه جهان آمدند بر مثل سیل خوش...