تبادل نظر تبادل نظر
  • تبادل نظر
  • کست باکس تبادل نظر
  • درباره ما
  • تماس با ما
مهر ۱۱, ۱۴۰۴
تبادل نظر
مهر ۱۱, ۱۴۰۴
تبادل نظر تبادل نظر
  • تبادل نظر
  • کست باکس تبادل نظر
  • درباره ما
  • تماس با ما
Microphone Icon 🎧 پادکست تبادل نظر: خلاصه کتاب‌های جذاب! ➡️
تبادل نظر
صفحه اصلی/مولانا/غزل شمارهٔ ۲۱۳۰ – ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

غزل شمارهٔ ۲۱۳۰ – ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

چاپ
32 بازدید
0 نظر
مولانا molana

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

معشوق را جویان شود دکّان او ویران شود

بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او

در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود

آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او

جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد

ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او

عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو می‌کند

چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او

بس سینه‌ها را خست او بس خواب‌ها را بست او

بسته‌ست دست جادوان آن غمزه جادوی او

شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او

شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او

بنگر یکی بر آسمان بر قلعهٔ روحانیان

چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او

شد قلعه‌دارش عقل کل آن شاه بی‌طبل و دهل

بر قلعه آن کس بررود کو را نماند اوی او

ای ماه رویش دیده‌ای خوبی از او دزدیده‌ای

ای شب تو زلفش دیده‌ای نی نی و نی یک موی او

این شب سیه‌پوش است از آن کز تعزیه دارد نشان

چون بیوه‌ای جامه‌سیه در خاک رفته شوی او

شب فعل و دستان می‌کند او عیش پنهان می‌کند

نی چشم بندد چشم او کژ می‌نهد ابروی او

ای شب من این نوحه‌گری از تو ندارم باوری

چون پیش چوگان قدر هستی دوان چون گوی او

آن کس که این چوگان خورد گوی سعادت او برد

بی‌پا و بی‌سر می‌دود چون دل به گرد کوی او

ای روی ما چون زعفران از عشق لاله‌ستان او

ای دل فرورفته به سر چون شانه در گیسوی او

مر عشق را خود پشت کو سر تا به سر روی است او

این پشت و رو این سو بود جز رو نباشد سوی او

او هست از صورت بری کارش همه صورتگری

ای دل ز صورت نگذری زیرا نه‌ای یک توی او

داند دل هر پاک‌دل آواز دل ز آواز گل

غرّیدن شیر است این در صورت آهوی او

بافیدهٔ دست احد پیدا بود پیدا بود

از صنعت جولاهه‌ای وز دست وز ماکوی او

ای جان ما ماکوی او وی قبلهٔ ما کوی او

فرّاش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او

سوزان دلم از رشک او گشته دو چشمم مشک او

کی ز آب چشم او تر شود ای بحر تا زانوی او

این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من

صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او

من دست و پا انداختم وز جست‌و‌جو پرداختم

ای مرده جست‌و‌جوی من در پیش جست‌و‌جوی او

من چند گفتم های دل خاموش از این سودای دل

سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او

مولانا molana

برچسب ها:

دیوان شمس

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز شما: میانگین: ۰/5

هیچ نظر! یکی از اولین.

منطقه داغ

منطقه داغ ریچارد پرستون
تبادل نظر | خلاصه کتاب
منطقه داغ
Loading
00:00 / 14:48

هفت عادت مردمان موثر

هفت عادت مردمان موثر
تبادل نظر | خلاصه کتاب
هفت عادت مردمان موثر
Loading
00:00 / 7:19

چگونه انسان های موفق تربیت کنیم

چگونه انسان های موفق تربیت کنیم
تبادل نظر | خلاصه کتاب
چگونه انسان های موفق تربیت کنیم
Loading
00:00 / 32:00
1 2 3 4 next »
تبادل نظر TabadolNazar.ir
جواب مرحله ١٠٩ بازی آمیرزا
بازی Words of Wonders: Search
جواب مرحله ۵١٣ بازی آمیرزا
غذاخوردن در جدولانه 1 | غذاخوردن در جدول
آخرین نوشته ها
معنی بی بی لازم
معنی بی بی لازم | یعنی چه؟
لینگانو
لینگانو؛ نقد، بررسی و تجربه کاربران
چگونه با هرکسی صحبت کنیم
خلاصه کتاب چگونه با هرکسی صحبت کنیم نوشته لیل لوندز
چگونه سواد رسانه‌ای می‌تواند سلامت روان کودک شما را حفظ کند
چگونه سواد رسانه‌ای می‌تواند سلامت روان کودک شما را حفظ کند؟
۲۲ ژوئیه روز جهانی انبه
۲۲ ژوئیه روز جهانی انبه

شنیدن همه‌ی اپیزودهای پادکست تبادل نظر رایگان است. اما برای انتشار پادکست در جاهای دیگر باید ایمیل بزنید و اجازه بگیرید.

TabadolNazar.ir