معنی و تفسیر غزل 48 حافظ: صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
غزل چهل و هشتم حافظ با مصرع «صوفی از پرتو می راز نهانی دانست» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ بیان میکند که شاعر میخواهد همه سرمایه فضل و...
معنی و تفسیر غزل 47 حافظ: به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
غزل چهل و هفتم حافظ با مصرع «به کوی میکده هر سالکی که ره دانست» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ با به کارگیری اصطلاحات عارفانه نه تنها معانی...
معنی و تفسیر غزل 46 حافظ: گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
غزل چهل و ششم حافظ با مصرع «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید از ننگ هیچ ترس و واهمهای ندارد و...
معنی و تفسیر غزل 45 حافظ: در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
غزل چهل و پنجم حافظ با مصرع «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از تنهایی و بی رفیق بودن به شراب و شعر...
معنی و تفسیر غزل 44 حافظ: کنون که بر کف گل جام باده صاف است
غزل چهل و چهارم حافظ با مصرع «کنون که بر کف گل جام باده صاف است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که با وصف بهاران و فصل بادهگساری شروع و توصیه به...
معنی و تفسیر غزل 43 حافظ: صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
غزل چهل و سوم حافظ با مصرع «صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ احوال پادشاهان را بدون هیچ دلخوشی میداند...